پاییزِ عزیز...

_آغاز "پاییزِ" من با اتمام "مهرِ" تو همراه است_

مخاطبم تویی خداااا😊

میدونی الآن حسم چی میگه...؟

حسم میگه هستی،،، از اون هستا ک فقط دل خودم میفهمتش...

از اون هستا ک همیشه دلم باهاش آروم میشه،،، ک حس میکنم نمیذاره دلتنگی بهم‌ فشار بیاره...

از اون هستا ک نمیذاره بی قرار و اونقدا پر از تشویش باشم...

از همون هستا ک باعث میشه بگم شکررررت ک هستی پیشم...😊

😊

پیرو درخواست یکی از بهترینای زندگیم،،، دوست گلم،،، زینبم...

مبنی بر آپ کننننن:-)))

دارم ب این فکرمیکنم‌ اگه حرفای قشنگ و آرومه تو‌ نبود تو این روزا دلتنگی میکشت منو...

مرسی از بودن قشنگت دوست خوب و قشنگم...

دلخوشی یعنی داشتن یه دوست ک مثل یه خواهر دوسش داریییی...

دلخوشی یعنی داشتن یه دوستِ با احسااااس...

دلخوشی یعنی داشتن یه دوستِ پر از عشق...

دلخوشی یعنی داشتن یه دوست مثل زینب گلی...😊

وااااااای ک چقدر دلم خوشه وقتی ب این دلخوشیای خوبم فکرمیکنم

دوستت دارم😚

ساعات دلتنگی...

اینجا ساعت لحظه های بی قراریَم را نشان میدهد..

لحظه های سرد و نمناکم را...

لحظه های سکوت بیرون و غوغای درون را...

اینجا ساعتم بر روی پلک های چشمانم کوک است...

چشمم بسته شود صدای ساعتم بلند میشود...

صدایی ناهنجار...

صدایی سوزناک...

گویی دلش آرامیدنم را نمیخواهد...

گویی دلش چشم های بی تشویشم را نمیخواهد...

اینجا ساعت ها با من کلنجار میرود دلم، تا تاب بیاورم صدای تیک تاک ساعتش را...

اینجا چشم های من بی تاب و دلم تاب دار است...

بازم تو ای دلم...

کمکم کن...

چقدر امروز بدی رو گذروندم و‌ ب خودم‌ امیدواری دادم واسه داشتن امشب خووب...

ولی الان امشبشه و هیچ خبری نیست از خووب بودنش برام...

شاید بشه گفت خیلی بیشترترشم دلم گرفت،،، خیلییی...

دارم صدای هق هق دلمو میشنوم،،، صدای هق هق گریه های بیصداشو...

دارم حسش میکنم تنهاییمو...

خداجون نذار غصه بخوره دلم،،، هواشو داشته باش...

نه ک‌ بخوام چیزی رو ک تو نمیخوای برام،، نه...

میخواام چیزی رو ک تو میخواای برام،،، آرووووم‌ بودن رو...

دست خودم نیست غصه خوردنم،، ب قول دوستم آدم تا ی حدی ظرفیت داره،،، از ی جایی ب بعد لبریزز میشه...

من رسیدم ب اونجا؛

ولی...

ولی بازم امید دارم ب داشتن فردایی خوب... 

خودت کمکم کن واسه سرکوب بی قراریام...

😞

آدم گاهی اونقدر چیزی میبینه که می مونه دقیقاً رو کدوم یکیشون باید چشمشو ببنده...😢

ناراحتم...

خیلی زیاد...

اونقدر ک دلم میخواد زار زار گریه کنم ولی نمیتونم، یعنی ازدیاد دلایل نمیذاره آروم بگیرم...😢

تو...

دلتنگ تواَم...

تویی ک اگه بودی....

 بی شک عزیزترین زندگیم بودی...

 بی شک هوادارم بودی...

 بی شک پشت و پناهم بودی...

 بی شک خنده رو لبام بودی...

 اینقدر تنهام ک باهمه کوتاهی ای ک در حقم کردی با تنها گذاشتنم، بازم با تموم وجودم میخوامت...

 ی لحظه آرامش میخوام، ی لحظه همراه، ی لحظه پاهاتو واسه اینکه سرمو بذارم روشونو بگم خیلی تنهام...

 ی لحظه نوازشتو، ی لحظه آرامش اسمتو....

 خداااا نذار اونم مث من نبودمو بی تاب باشه... سخته،،، خیلی...